سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سخن در بند توست تا بر زبانش نرانى و چون گفتى‏اش تو در بند آنى ، پس زبانت را چنان نگهدار که درمت را و دینار . چه بسا سخنى که نعمتى را ربود و نقمتى را جلب نمود . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 91 خرداد 2 , ساعت 9:40 عصر

بر گرفته از کتاب «سازمان وکالت» نوشته استاد «محمد رضا جباری»

دفتر تاریخ را که ورق بزنی، خواهی دید همواره دروغ‌پردازان نابکاری بوده‌اند که خودشان را رهبر حقیقی انسان ها معرفی می‌کردند تا سیر واقعی هدایت را منحرف کنند و انسان‌ها را به‌سوی پرتگاه‌های مخوف ظلالت و گمراهی ببرند. این افراد عَلم جهالت بر دوش می‌نهادند تا خلق را به سوی پس کوچه‌های ظلمت رهنمون شوند. همان‌گونه که هدایت‌گران راستین در زندگی انسان‌ها بسیار لازم و مفیدند، به همان اندازه جاهلان فریب‌کاری که به قصد تخریب عقاید حقه، حجابی می‌شوند در برابر خورشید هدایت، وجودشان خطرناک و گمراه‌کننده است.

یکی از دوره های تاریخی که در آن ادعا های دروغین فراوان به چشم می خورد دوران غیبت صغری امام زمان(عج) است. دوران 69ساله غیبت صغری شاهد انحرافات عجیب شیعیان بوده است که طبق نقل بزرگان انحرافات بعضی از آنان تا سرحد الوهیت هم پیشرفته است. جامع ترین کتابی که می توان ادعا کرد به خوبی در مورد این افراد تحقیق کرده است کتاب «سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)» نوشته دکتر محمد رضا جباری است که حقیقتا تحقیق جامعی را ارائه داده است ما در این مقال در سدد هستیم که نام این افراد را که در این کتاب و همچنین در «کتاب الغیبه» شیخ طوسی آمده است بیاوریم و توضیح مختصری هم در مورد افکار و انحرافات آن ها بدهیم.

ابو محمد حسن شریعی

شیخ طوسی می فرماید اولین کسی که ادعاى بابیت و سفارت از جانب امام زمان علیه السّلام کرد همین شخص بود وى جزو اصحاب امام هادى علیه السّلام و امام عسکرى علیه السّلام بوده و به سبب انتساب اکاذیب و سخنان غلوّآمیز به خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و ائمه علیهم السّلام، و دعوى دروغین نیابت و بابیّت، مورد لعن و تبرّى شیعه قرار گرفت! و توقیع امام عصر (عجل الله تعالى فرجه) نیز در لعن وى صادر شد! و نهایت امر وى به کفر و الحاد کشیده شد؛ از جمله مواردى که وى در آن، مورد لعن واقع شده، توقیعى است که از سوى ناحیه مقدّسه، که به دست «حسین بن روح» در ردّ دعوى «شلمغانى» صادر شد؛ که امام در انتهاى آن، تبرّى از «شریعى» و امثال وى را نیز اعلام کرده: «...بنابراین، به اطلاع آنان (شیعیان و وکلا) برسان که ما نسبت به او(شلمغانی)، همچون پیشینیانش نظیر: شریعى، نمیرى، هلالى، بلالى و دیگران، در اجتناب و احتیاط و پرهیز و دورى هستیم. ما راضى به سنن الهى هستم؛ و خداوند ما را در تمام امور کفایت مى‏کند، و بهترین نگهبان است.»

محمد بن نصیر نمیرى‏

شیخ طوسی به نقل از ابن نوح می گوید: ابو نصر هبة اللَّه بن محمد بمن خبر داد که محمد بن نصیر نمیرى از اصحاب امام حسن عسکرى علیه السّلام بود. چون آن حضرت وفات یافت مدعى منصب محمد بن عثمان شد؛ و گفت: نائب امام زمان علیه السّلام من هستم ولى خداوند او را رسوا گردانید. زیرا که الحاد و نادانى وى آشکار گشت. محمد بن عثمان هم او را لعنت کرد و از وى دورى نمود و خود را از او پنهان نگاه داشت. نمیرى بعد از شریعى ادعا کرد. ابو طالب گفت: چون این گونه اعتقادات از نمیرى ظاهر شد؛ محمد بن عثمان او را لعنت کرد و از وى دورى جست، چون این خبر بوى رساندند آمد نزد محمد بن عثمان تا او را بر سر مهر آورد، و از وى معذرت بخواهد، ولى محمد بن عثمان اجازه ورود باو نداد، و خود را پنهان کرد، و او را با افتضاح برگردانید.

سعد بن عبد اللَّه (اشعرى) گفت: محمد بن نصیر نمیرى مدعى بود که پیغمبر است و امام على النقى علیه السّلام او را فرستاده است، و عقیده به تناسخ داشت، و معتقد بخدائى امام على النقى علیه السّلام بود. نزدیکى با زنان محارم را جایز میدانست و عمل (لواط) را حلال کرده بود! نمیرى این را موجب تواضع و فروتنى و تذلل مفعول و لذت و کامرانى فاعل محسوب میداشت و میگفت خدا هیچ یک از اینها را براى بندگانش حرام نکرده است! محمد بن موسى بن حسن بن فرات‏ اسباب کار او را آماده میساخت و او را تقویت میکرد.

سعد بن عبد اللَّه میگوید: ابو زکریا یحیى بن عبد الرحمن بن خاقان نقل کرد که وى نمیرى را بالعیان دیده بود که جوانى بر پشت او قرار گرفته است! ابو زکریا گفت: بعد از آن نمیرى را ملاقات کرده و او را از این کار سرزنش نمودم، ولى او جواب داد که: این عمل لذت دارد و باعث فروتنى انسان (مفعول) در نزد خداوند و ترک نخوت است!

«محمد بن نصیر» در هنگام مرگ، در حالى که زبانش سنگین شده بود، اطرافیانش درباره جانشینش از او سؤال کردند؛ و او با زبانى الکن پاسخ داد: «احمد»! و ندانستند کدامین «احمد» مراد او است! از این‏رو، پیروانش سه گروه گشتند: برخى دنباله‏رو فرزندش احمد شدند، و برخى دنباله‏رو «احمد بن محمد بن موسى بن فرات»، و گروه سوم نیز دنباله‏رو «احمد بن ابى الحسین بن بشر بن یزید» شدند. از این‏رو جمعشان متفرق شد و چیزى از آنان به جاى نماند! هم‏اکنون تعداد پیروان آن در مجموع سوریه و لبنان و ترکیه، به چندین میلیون نفر بالغ مى‏شود. البته قسمت اعظم مفوّضه از پیوستن به این مذهب جدید، و به معنایى احیا شده، خوددارى کردند و تا پایان دوره ائمه اطهار علیهم السّلام هم‏چنان در صفوف شیعه امامیّه باقى ماندند.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ